#حدیث_رد_الشمس
#پرسش
❔حضرت علی به خورشید گفت:خورشید؟
خورشید:بله قربان
علی:امام تو کیه پیشوای تو کیه؟
خورشید:شما قربان
پس برگرد به اون طرف که من میخوام نماز عصرو زودتر بخونم
خورشید:چشم قربان
بعد علی گفت حالا برو رد کارت
بنظر شما اگر کسی در قرن 21صورتش را روبه اسمان کند و اینگونه سخنها از زبانش بشنوند مردم کدام مکان را به او پیشنهاد میکنند
#پاسخ
طبق نصوص مسلم تاریخی و اسناد معتبر شیعه و اهل سنت ، خورشید دو مرتبه برای علی علیه السلام بازگشت ، یک مرتبه در زمان پیامبر گرامی اسلام و مرتبه دیگر در زمان خلافت علی علیه السلام .
مرتبه اول طبق نقل شیخ مفید چنین است ؛
« ایشان به نقل از اسماء (دختر عُمَيس)، امّ سَلَمه ، جابر بن عبد اللّه انصارى، ابو سعيد خُدْرى و گروهى از صحابه می آورد ؛
«روزى، پيامبر در منزلش بود و على عليه السلام هم نزد او، كه جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل شد تا از طرف خداى پاك، برايش رازگويى كند.
هنگامى كه وحى، پيامبر را فرا گرفت، پيامبر بر ران امير مؤمنانْ تكيه كرد وسرش را برنداشت تا آن كه خورشيد، غروب كرد. از اين رو، امير مؤمنان، ناچارشد نماز عصر را نشسته بخواند و براى ركوع و سجود آن، اشاره كند.
پيامبر خدا، هنگامى كه از آن حالت بيرون آمد، به امير مؤمنان فرمود: «آيا نماز عصرت فوت شده است؟».
گفت: اى پيامبر خدا! به خاطر وضعيّت و حالتى كه در وقت گرفتن وحى داشتى، نتوانستم ايستاده نماز بخوانم.
پيامبر فرمود: «از خدا بخواه كه خورشيد را برايت برگردانَد تا بتوانى نمازت
را ايستاده و در وقت آن، همان وقتى كه از تو فوت شد، بخوانى. خداوند به خاطر اطاعتت از خدا و پيامبرش، خواسته ات را اجابت مى كند».
امير مؤمنان، از خداوند كه نامش بلند باد، بازگشت خورشيد را درخواست كرد. خورشيد براى او برگشت و در آسمان، در همان جايى كه هنگام عصر بود، قرار گرفت و امير مؤمنان، نماز عصرش را در وقت آن خواند. سپس خورشيد، غروب كرد. اسماء گفت: به خدا سوگند، به هنگام غروب خورشيد، صدايى چون صداى حركت ارّه در چوب از آن شنيديم.»
الإرشاد ج 1 ص 345، إعلام الورى: ج 2 ص 350، المناقب لابن شهر آشوب ج 2 ص 316
این مضمون از نقل علاوه بر آنکه متواترا در روایات شیعه نقل شده است ؛
بحار الانوار ج 41 ص 166 باب 109
مورد نقل متواتر علمای اهل سنت هم قرار گرفته است؛
المعجم الكبير: ج 24 ص 152 ح 391، المناقب لابن المغازلي ص 98 ح 141 _تاريخ دمشق: ج 42 ص 314، البداية والنهاية: ج 6 ص 78._ مشكل الآثار: ج 2 ص 8، تاريخ دمشق: ج 42 ص 314 ح 8865 ، تذكرة الخواصّ: ص 50 و ...
علامه عالى قدر شيخ عبد الحسين امينى مى نويسد ؛
« مجال يادكرد همه آن متون و طرق و اسناد نيست؛ چرا كه خود، نيازمند كتابى سِترگ است؛ ولى نمونه اى از آنچه را كه محدّثان و بزرگان آورده اند، مى آوريم. پاره اى از آنان، پس از يادكرد روايت، بر آن ايراد گرفته اند و گروهى هم درباره آن بحث كرده، آن را صحيح شمرده اند و در مجموع، به مقدار كافى و قانع كننده در مورد آن، روايت موجود است.
آن گاه، نام 43 تن از علمای اهل سنت را ياد مى كند.
الغدیر ج 3 ص 185
بى گمان، آنچه در الغدير آمده (چنانچه خود علّامه امينى اشاره كرده است)، نام تمام كسانى نيست كه حديث را در آثار مكتوب خود آورده اند و علّامه امينى از افراد مشهورى چون فخر الدين رازى در التفسير الكبير ( ج 32 ص 126)و رافعى در التدوين و دياربكرى در تاريخ الخميس و ... ياد نكرده است.
براى اطلاع بيشتر از گزارشگران حديث، ر. ك: إحقاق الحق: ج 5 ص 521 539 و ج 16 ص 315 331 و ج 20 ص 617 620 و ج 21 ص 261 271.
اكنون، نام برخى از اين گونه كسان را كه علّامه امينى شناسانده است، مى آوريم ؛
حافظ ابو بِشْر دولابى، حافظ ابو جعفر طحاوى، حافظ ابو جعفر عقيلى، حافظ ابو القاسم طبرانى، حاكم ابو عبد اللّه نيشابورى، حافظ ابن مردوُيِه اصفهانى، ابو اسحاق ثعلبى، ابو الحسن فقيه ماوَرْدى، حافظ ابو بكر بيهقى، حافظ خطيب بغدادى، حافظ ابو زكريا ابن مَنْده، حافظ ابن حَجَر عسقلانى، حافظ جلال الدين سيوطى، نور الدين سَمهودى، حافظ ابن حَجَر هيثمى، نور الدين حلبى، حافظ ابو الحسن عثمان بن ابى شَيبه و حافظ قاضى عياض و ...
ابن حجر، از علمای برجسته اهل سنت در كتاب الصواعق المحرقة در ضمن برشمارى كرامات على عليه السلام نوشته است ؛
« از كرامات شگفت امام على عليه السلام اين است كه در آن روز كه سر پيامبر صلى الله عليه و آله بر دامنش بود، خورشيد براى وى بازگشت ... و طحاوى و قاضى در كتاب الشفاء آن را صحيح دانسته و شيخ الاسلام ابو زُرْعه و ديگران، آن را نيكو شمرده، كلام آنانى را كه حديث را جعلى دانسته اند، رد كرده اند »
الصواعق المحرقه ص 128
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : سه شنبه 19 آذر 1398
| 21:13 | نویسنده : مهدی صیادی |